پاسخ به این سوال مثبت است مشروط به اینكه امحای فقر شدید هدف دولت باشد و رویكرد دولت در این اقدام از امری صرفا اداری به امری اداری- اجتماعی تغییر یابد داده‌های درآمد خانوارهای شهری نشان می‌دهد كه بازه متوسط درآمد هر دهك در سال 99 نسبت به سال 95 افزایشی بوده است؛ بازه متوسط درآمدی دهك‌های اول تا دهم در سال 95 بین 11 تا 73 میلیون تومان بود كه در سال 99 به 26.8 تا 173.5 میلیون تومان افزایش یافت. به بیان دیگر درآمد دهك اول هزینه‌ای در این 5 سال 143 درصد و تغییرات متوسط درآمد دهك دهم نیز 137.6 درصد بوده است. با وجود اینكه افزایش درآمد افراد آسیب‌پذیر جامعه بیشتر از افراد ثروتمندتر بوده اما سهم درآمدی دهك اول از كل درآمد جامعه در سال 99 تنها 2درصد و سهم دهك دهم نیز 31.4درصد اعلام شده بود. این امر نشان می‌دهد با وجود سیاست‌های حمایتی از دهك اول همچنان فاصله درآمدی این دهك با خط فقر بسیار زیاد است و چه بسا بیشتر هم شود. گواه این را نیز می‌توان در بالا رفتن ضریب جینی به‌رغم افزایش چتر حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر و اعطای انواع یارانه‌های نقدی و غیر‌نقدی به آنها مشاهده كرد، به همین دلیل بهبود شرایط با تداوم روند فعلی تورم كار دشواری به نظر می‌رسد. مخصوصا اگر تورم خوراكی‌ها رو به افزایش باشد. باتوجه به اینكه درآمدهای قید شده در گزارش‌های رسمی به صورت «متوسط» درنظر گرفته می‌شود، اما حاوی نكات عجیب و البته غم‌انگیزی است. با استناد به گزارش وزارت كار، رفاه و تامین اجتماعی در سال 98 حدود 26 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی می‌كردند كه با درنظر گرفتن پیش‌بینی‌ها به نظر می‌رسد كه این عدد به 30 میلیون نفر در سال 99 رسید. به بیان دیگر ماهانه 333 هزار و 300 نفر در سال 99 به زیر خط فقر رفته‌اند. این آمار بسیار تكان‌دهنده و نیازمند بررسی‌های تخصصی صاحب‌نظران در حوزه فقر است. در این باره احمد میدری، معاون سابق وزیر رفاه، كار و تامین اجتماعی در یادداشتی اختصاصی به ریشه‌یابی موضوع فقر در ایران پرداخته است. جایی كه او به روند افزایشی نرخ تورم اشاره كرده و معتقد است كه با این روند تعداد افراد بیشتری به زیر خط فقر خواهند رفت. با افزایش تورم در سال 1401 به احتمال بسیار زیاد جمعیت بیشتری زیر خط فقر می‌روند. با این وجود آیا می‌توان ادعا كرد كه ریشه‌كنی فقر در سال 1401 امكان‌پذیر است؟ رییس‌جمهور در اسفند سال گذشته بر امحا فقر تاكید كردند. یك‌بار در هیات دولت و یك‌بار در بازدید از كمیته امداد گفتند: «معتقدم با همت همگان بلافاصله می‌توان ریشه فقر مطلق را خشكاند.» با توجه به ابعاد گسترده فقر در ایران بسیاری از تحلیلگران بر رییس‌جمهور انتقاد كردند كه آیا امحا فقر امكان‌پذیر است؟ پاسخ به این سوال مثبت است مشروط به اینكه امحا فقر شدید (Extreme Poverty) هدف دولت باشد و دوم اینكه رویكرد دولت در این اقدام از امری صرفا اداری به امری اداری-اجتماعی تغییر یابد. اندازه‌گیری فقر با سایر شاخص‌های اقتصادی متفاوت است. دستور رییس‌جمهور به دستگاه‌های اجرایی برای محو سطحی از فقر محال و برای سطح دیگری از فقر كاملا قابل دسترس و میسر است. فقر در همه كشورهای دنیا براساس درآمد روزانه برحسب دلار محاسبه می‌شود. میزان درآمد دلاری به چند گروه تقسیم می‌گردد كه در جدول زیر آمده است. در این جدول درآمد روزانه كمتر از یك و نه دهم دلار، درآمد میان یك و نه دهم دلار و سه و دو دهم دلار و درآمد میان سه و دو دهم دلار و پنج و نیم دلار درآمد پنج تا 10 دلار تقسیم می‌شود. كدام یك از انواع فوق را می‌توان در سال 1401 ریشه‌كن كرد؟ اگر به دنبال محو فقر زیر 10 دلار باشیم باید درآمد حدود 38 میلیون نفر افزایش یابد. این كار در یك سال غیرممكن است، اما ریشه‌كنی فقر كمتر از دو دلار (1، 9) كاملا شدنی است. در توضیح این جدول باید به این نكته دقت كرد كه نباید درآمد ریالی را بر ارزش یك دلار به ریال تقسیم كرد، زیرا مبنای این جدول قدرت خرید دلار در كشور (Purchasing Power Parity) است. تقسیم‌بندی فقر به سطوح مختلف از كمتر از دو دلار تا كمتر از 10 دلار منطق بسیار مهمی دارد. اهداف كوچك و پلكانی تعریف می‌شوند تا در دوره‌های زمانی كوتاه بتوان به آن دست یافت. سیاستمداران به دنبال موفقیت در كوتاه‌مدت هستند باید هدف‌های دست‌یافتنی در كوتاه‌مدت برای آنها تعریف كرد. در مقابل اگر دستیابی به هدفی بزرگ در كوتاه‌مدت تعریف شود آثار ویرانگری به دنبال خواهد داشت. علاوه بر این منطق كه در جای خود مهم است یك منطق انسانی وجود دارد كه از تعریف اهداف به صورت پلكانی دفاع می‌كند. این قاعده را این‌گونه می‌توان بیان كرد: اول محروم‌ترین‌ها (The least Advantaged Group). ابتدا باید نیاز محروم‌ترین‌ها برطرف شود و سپس به سایر گروه‌ها پرداخت. اولویت دادن به محروم‌ترین و هدفگذاری برای ریشه‌كنی بدترین اشكال فقر منافع مهمی برای كشور دارد. احساس همبستگی، امكان بسیج اجتماعی و ائتلاف برای حل مساله از جمله مزیت این شیوه سیاستگذاری است. ایران در دو مقطع مهم بر این پایه سیاستگذاری كرد و هر دو دستاورد بزرگی داشت. دوره اول مربوط به دوره رضاشاه و دوره دوم دوره دهه 1360 است. در هر دو دوره شاهد موفقیت چشمگیری در كاهش فقر در ایران هستیم. عامل مشترك موفقیت در این دو دوره انرژی اجتماعی نهفته در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بود. برابری و مقابله با فقر هدف مشترك هر دو انقلاب بود. در دوره رضاشاه دو اقدام در كاهش فقر موثر برداشته شد؛ نخست ریشه‌كنی قحطی در كشور و دوم مبارزه با بیماری واگیردار. برای ریشه‌كنی قحطی در كشور دولت 200 كامیون خریداری و واردات كامیون به كشور را آزاد كرد. با این سیاست در طول دو دهه سالانه 500 تا 1000 كامیون وارد كشور شد. كامیون سرعت جابه‌جایی را به ده برابر افزایش و هزینه آن را به نصف تقلیل داد. تا قبل از آن در هر منطقه كه قحطی می‌آمد امكان كمك‌رسانی بسیار سخت و زمان‌بر بود. بهداشت عمومی نیز با اقدامات مختلف مردمی و دولتی گسترش یافت. شهرداری‌ها (بلدیه آن زمان) اقدامات فراگیری برای افزایش سطح بهداشت عمومی انجام دادند، پلیس و مفتش سلامت در بلدیه‌ها به استخدام درآمدند و بلدیه نظارت بر سلامت اماكن و محصولات خوراكی را عهده‌دار شد، دولت به‌طور جدی با طاعون و وبا مبارزه و قرنطینه‌های مختلف را ایجاد كرد. موسسات خیریه مختلف نیز در عرصه درمانی در كشور فعالیت خود را آغاز كردند. در پرتو این اقدامات در دو دهه نرخ رشد جمعیت شهری سه برابر و روستایی به دو برابر افزایش یافت. در دهه 1360 نیز ایران در مبارزه با فقر آموزشی، فقر سلامت و مبارزه با سوءتغذیه دستاوردهای بزرگی داشت كه به عنوان یك الگو توسط بانك جهانی و نهادهای بین‌المللی دیگر مانند سازمان بهداشت جهانی به سایر كشورها معرفی گردید. میزان مرگ و میر كودكان قبل از 5 سال در یك دهه به یك دهم كاهش یافت، جمعیت دچار سوء فقر خوراكی از 40درصد به حدود 10درصد كاهش یافت. در ابتدا گفته شد كه دولت رییسی می‌تواند فقر شدید را در ایران در سال 1401 از بین ببرد مشروط به اینكه مبارزه با فقر امری اداری و اجتماعی و نه صرفا اداری باشد. موفقیت دوره رضاشاه و دوره جنگ تحمیلی ناشی از همین رویكرد در مبارزه با فقر بود. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی جو (اتمسفر) اجتماعی بزرگی ایجاد كردند كه تا سال‌های متوالی نظام اداری و سیاسی ایران خواسته یا ناخواسته در آن جو تنفس می‌كرد. این جو كه بهتر است نام آن را انرژی اجتماعی بگذاریم هدایتگر و اصلاح‌گر نظام اداری است. نظام اداری در غیاب انرژی اجتماعی استعداد عجیبی در به انحراف كشاندن منابع عمومی دارد. جامعه هدف را غلط تعریف می‌كند، پول را صرف افزایش هزینه‌های اداری می‌سازد، سازمان‌ها بر سر چگونگی اجرا با یكدیگر و جنگ راه می‌اندازد و آخرالامر نیز اطلاعات مخدوش می‌دهند. تنها با انرژی اجتماعی می‌توان از این انحراف‌ها جلوگیری كرد. مرور گذرا به دو تجربه می‌تواند اهمیت انرژی اجتماعی را در موفقیت طرح‌های اجتماعی نشان دهد. در دولت قبل روحانی شعار امحا فقر مطلق را برای دور دوم انتخابات داد. در سال 1397 یك میلیون خانواری كه فقیر بودند اما تحت پوشش كمیته امداد و سازمان بهزیستی نبودند شناسایی و به این دو نهاد معرفی شدند. این كار تجربه نسبتا موفقی بود اما در ایجاد مشاركت و آزاد كردن انرژی اجتماعی موفقیت حاصل نشد. حال اگر دولت رییسی بتواند زمینه مشاركت اجتماعی را فراهم و انرژی اجتماعی را به‌كار گیرد دستاورد بسیار بیشتری خواهد داشت. در آن سال من از مجریان سیاست امحا فقر بودم. رییس‌جمهور به‌طور جدی از این طرح حمایت می‌كرد. بودجه كامل برای اجرای این طرح تخصیص داده شد اما جامعه هدف مطابق با نظر كارشناسان انتخاب نشد. بر اثر فشار نیروهای مختلف افرادی انتخاب شدند كه در اولویت نخست نبودند. فرآیند پیشنهادی معاونت رفاه انتخاب براساس خانه‌های بهداشت و پایگاه رفاه و سپس رد یا تایید دو نهاد حمایتی (كمیته امداد و سازمان بهزیستی) بود. اگر می‌توانستیم برای امحا فقر شدید فضای عمومی را بسیج كنیم آن نیروها نمی‌توانستند برنامه را منحرف سازند. در مقابل این تجربه طرح اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی است. در این طرح دو موسسه و چند خبرنگار پیشگام در طرح مساله و با جدیت چند سال داوطلبانه با معاونت رفاه همكاری كردند. فضای اجتماعی موردنیاز را آنها رقم زدند معاونت رفاه نه كار تبلیغاتی كرد و نه هزینه‌ای پرداخت كرد اما به یمن همراهی آنها توانست برای كاهش فقر حقوقی ایرانیان بدون شناسنامه اقدام درخوری انجام دهد. طرح مبارزه با فقر نیازمند همراهی و انرژی اجتماعی است. پیشنهاد مشخص به دولت رییسی این است كه سوءتغذیه یا فقر شدید یعنی كسانی كه اگر همه درآمد خود را خرج خوراك كنند نیاز غذایی آنها تامین نمی‌شود و جمعیت آنها حدود 620 هزار نفر تا حداكثر 3 میلیون نفر است هدف مبارزه با فقر در سال 1401 قرار دهد، به كمك پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان و بازدید میدانی می‌توان این افراد را شناسایی كرد. از ابتدای شروع این برنامه باید همكاری همه علاقه‌مندان در این برنامه جدا از گرایش‌های سیاسی آن جلب شود و زمینه مشاركت موسسات مردمی در شناسایی، اجرا و نظارت بر برنامه فراهم گردد.